خوراک

خوراک های زیادی تو گورد یه بدی که داره اینه که آدم موقع میل کردن یا به نوعی چک کردن خوراک ها به جای خوندن اون ها فقط به این فکر میکنه که mark as read بشه و بره پی کارش!

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

برق

یکی از ساعات خاموشی تو منطقه ما 12 شب تا 2 نصف شب هستش
مثل اینکه میخوان ساعت خواب منو تنظیم کنن!

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

استقلال

قهرمانی استقلال رو در جام حذفی به همه استقلالی های عزیز و آبی دوستان تبریک میگم و امیدوارم شروعی باشه برای موفقیت های بیشتر در لیگ آینده و جام قهرمانان آسیا

برگزاری جشن قهرمانی با این نظم و ترتیب در نوع خودش تو ایران جالب توجه بود. خداحافظی منصوریان هم موقع خوبی انجام شد، من تا قبل از این بازی نظرم این بود که منصوریان باید تو همون قهرمانی استقلال تو لیگ برتر که 2 سال پیش بود خداحافظی می کرد ولی حالا با بدست اومدن این قهرمانی دیگه بهترین زمان خداحافظی براش فرا رسیده بود.
مسابقه امروز 2 تا صحنه غم انگیز هم داشت؛ یکی فوت شدن پدر مجتبی جباری عزیز بود و دیگری خداحافظی لطفی از استقلال که حتی تو جشن قهرمانی هم نتونست شرکت کنه و با اشکاش راهی رختکن شد.

در کل این قهرمانی خیلی چسبید. با امید روزهای روشن تر برای استقلال …

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

فکر

کم کم دارم به این نتیجه می رسم که هر کی بیشتر در مورد هر چی فکر میکنه و راه به ذهنش می رسه، کمتر به موفقیت یا خوشبختی دست پیدا میکنه! چون معمولا خوشبختی از راهی میاد که هیچ وقت فکرشو نمی کردیم !!!

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

روی ماه خداوند را ببوس

در تجربه خداوند، برخلاف تجربه طبیعت که قانون هاش بعد از آزمایش بدست می آد، اول باید به قانونی ایمان بیاری و بعد اون رو آزمایش کنی. حتی باید بگم هرچه ایمانت به اون قانون نیرومندتر باشه احتمال موفقیت آزمون ها بیشتره. یعنی هر اندازه که به خداوند ایمان داشته باشی خداوند همون اندازه برای تو وجود داره. هر چه بیشتر به او ایمان بیاری، وجود و حضور او برای تو بیشتر میشه

هفته پیش بود که سری به شهر کتاب آمل زدم. شهر کتاب که میدونین فروشگاه زنجیره ای کتاب هست که شعبه آمل اش تازه باز شده. داشتم همینطوری قفسه ها رو نگاه می کردم که چشمم به این کتاب افتاد: روی ماه خداوند را ببوس، اسمش آشنا بود فکر کنم قبلا تو تلویزیون یا رادیو شنیده بودم. چاپ بیست و دومش هم بود! خریدم و اومدم بیرون.
این هفته که امتحان زیاد داشتم و وقت نشد بخونمش ولی امروز نشستم کامل همشو خوندم (تقریبا 120 صفحه است). کتاب واقعا قشنگی بود. یه جور رمان عاشقانه – فلسفی که داستانی رو روی محور جستجوی خدا و نشانه هایی که توی زندگی ما داره یا نداره!، بیان میکنه.
پیشنهاد می کنم حتما بخونینش. روی ماه خداوند را ببوس نوشته مصطفی مستور چاپ نشر مرکز.

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

بازی ؟!

والا راستشو بخواین دعوت شدیم به بازی آرزوهای محال! و اگر نه میدونین که من همینطوری اینورا پیدام نمیشه !! 😀

به نظر من که هیچ آرزوی محالی وجود نداره ولی خب آرزوهای کمتر دست یافتنی رو میشه لیست کرد که البته اونم قوانین خواص خودشو داره و من اصولا آدم تو داری هستم و همه حرفام یا خواسته هامو جایی نمیزنم ولی خب از اونایی که قابل گفتن هستش میشه به موارد زیر اشاره کرد:

– داشتن یه اینترنت پرسرعت به معنای واقعی در هر مکان و هر زمان بدون هیچ محدودیتی
– سفر به فضا و دیدن زمین و سیاره های اطراف ( هرچند فکر میکنم یه کم ترسناکه 😀 )
– پاک شدن دل همه آدم ها از زشتی ها
– و موارد دیگر! 😀

در مورد 5 دقیقه اول کانکت شدن که دیگه معلومه همین کاری رو می کنم که همه می کنن مثل چک کردن ایمیل ها و مسنجر و همچنین موش دونی!

از هله هوله ها هم بیشتر اسنیکرز و هرچی شکلات که تو این مایه ها باشه 😀 و همینطور بستنی و چیپس و همین دیگه 😀

از اونجایی که فکر میکنم قدمت این بازی یه کم زیاد شده احتمالا اکثر وبلاگ هایی که من میخونم دعوت شدن و آرزوهاشونو نوشتن ولی خب حرف زیادی و Fati رو دعوت می کنم تا یه کم حس فضولیم کمتر بشه 😀

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی