فارسی را پاس بداریم !

این دانشگاه واقعا چه چیز خوبیه، مخصوصا اگر بدون کنکور هم باشه. حالا این چیزی که میخوام بگم ربطی به کنکور نداره.
یکی از فواید رفتن به دانشگاه آشنا شدن با معادل زیبای لغات خارجیه!
تا حالا فکرش رو کرده بودین که معادل واژه آنلاین چی میشه؟
ممکنه بعضی ها شنیده باشن ولی برای اونایی که نشنیدن میگم، دانشگاه ما واژه برخط رو به عنوان معادل واژه اجنبی آنلاین معرفی کرده!
خیلی خنده داره مگه نه؟
فکرش رو بکنید در یک جمع 800-700 نفری از یه عده جوون دانشگاهی نشسته اید و سخران سالن در بین حرفاش به جای آنلاین بگه برخط !! فکر می کنید چه جَوی در اون سالن برقرار بشه؟
همون جَو رو ما روز پنج شنبه تجربه کردیم؛ تازه اینکه چیزی نیست، معادل کلمه پسوورد که تا امروز کلمه عبور بود هم آپدیت شده!!، شده گذرواژه !!!
واقعا چقدر عالیه که کلمات فارسی هم روز به روز فارسی تر میشن.
زین پس به جای واژه غریب و نامأنوس آنلاین بفرمایید برخط.
همچنین به جای واژه غریب و نامأنوس کلمه عبور (پسوورد) بفرمایید گذرواژه.
فارسی را پاس بداریم.

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

جدال 5 ساعته یک زوج ایرانی با سونامی

روزنامه ایران در روز دوشنبه مورخ 5 بهمن 1383 مصاحبه ای کرده بود با یک زوج ایرانی که جدالی 5 ساعته رو با سونامی در روی اقیانوس ارام داشتند.
بسیار مصاحبه جذاب و شاید وحشتناکی بود.
مثلا در قسمتی از مصاحبه اشاره شده بود که وقتی توریستها با قایقی که دارای 3 موتور و 6 سیلندر بوده! به روی اقیانوس رفته بودند، قایق به محلی رسیده بود که آب بسیار شفاف و زلالی داشت و قایقران به سرنشینان اجازه داده بود که 20 دقیقه در اب شنا کنند و در اون شرایط هم کسی نتونسته بود از خیر شنا بگذره و همه 20 دقیقه ای مشغول شنا بودند؛ و وقتی که زمان شنا تموم شده بود و مسافرا داشتند به قایق بر می گشتند هنوز همه نیومده بودند که ناگهان و بطور اتفاقی اب گل الود میشه و حبابهایی روی سطح اب بوجود میاد، و در همین حین گرداب های بزرگ همه قایق های اطراف رو با سرنشینانش به زیر اب می کشه ولی از روی شانس بزرگی که این زوج جوان داشته اند یا بهتر بگم لطف خدا باعث میشه که موج های سنگین مدام قایق اینا رو از گرداب دور کنه و جان مسافرا رو نجات بده، بالاخره بعد از 5 ساعت سرگردانی در اقیانوس قایقران قایق رو به ساحل میرسونه.
من سه بار این مصاحبه رو خوندم و پیشنهاد میکنم شما هم این مصاحبه جالب رو بخونید.
اینجاست که اهمیت یاد خدا و قدرت خدا مشخص میشه، مطمئنا هیچ کدوم از اونا فکر نمیکردن که از اون محلکه جان سالم به در ببرند ولی وقتی در قسمتی از مصاحبه میخونین که وقتی قایق در یه گرداب میوفته و با چرخش زیاد دور خودش در حال خرد شدن بوده، ناگهان همه به گریه میوفتن و طلب مغفرت میکنن و یه دفعه یه موج بزرگ قایق رو از گرداب بلند میکنه و به چند متر اون طرف تر پرت میکنه!

برای خوندن متن کامل این مصاحبه به این صفحه مراجعه کنید. (تقریبا وسطای صفحه)

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

About me

از 12-13 سالگی در آرزوی داشتن یه کامپیوتر بودم! ولی خب کمی دیر یعنی در 17 سالگی به آرزوم رسیدم. بماند که از کجا با وبلاگ آشنا شدم و چطوری علاقه مند شدم که یه وبلاگ داشته باشم.وبلاگ نویسی رو در تاریخ 1382 / 5 / 25 از مهرداد بلاگر در پرشین بلاگ شروع کردم! بیشتر دلم میخواست اخبار کامپیوتر و کلا مطالب کامپیوتری بنویسم ولی چون هنوز چیزی از کامپیوتر بلد نبودم اکثر مطالبم رو از سایتهای کامپیوتری کپی پیست می کردم و اخبار کامپیوتری رو چون خیلی شبیه منبعش نباشه می خوندم و خودم یه خلاصه ای ازش می نوشتم.
اون موقعها به ظاهر وبلاگم خیلی بیشتر اهمیت می دادم؛ تا اونجایی که اکثر قالبهای پرشین بلاگ رو روی وبلاگم امتحان می کردم؛ ولی بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم که قالبهای پرشین بلاگ به درد من نمی خوره و برای انتخاب قالب جدید دست به دامن Irantemp شدم!
با گذاشتن کدهای مختلف HTML (که از وبلاگ سفر به اعماق اینترنت بر میداشتم) هم خیلی حال می کردم! از اینکه یه نوشته از اینور به اونور بره یا موقع ورود به وبلاگ پیام خوشامد گویی ظاهر بشه یا دور ماوس بازدید کننده ساعت و نوشته های مختلف حرکت کنه … (گذاشتن این کدها هم برام خیلی سخت بود چون هنوز با frontpage آشنا نبودم و برای امتحان کدها مجبور بودم کدها رو در ویرایش قالب بزارم و ذخیره کنم و نتیجه رو ببینم و این خودش باعث مصرف بیش از حد کارت اینترنت میشد، یادش بخیر کارت 5 ساعته اینترنت اون موقع 3 تومن بود)به همین ترتیب مدتی رو در پرشین بلاگ موندم و در تاریخ 1382 / 9 / 30 به بلاگ اسکای کوچ کردم؛ و اولین مطلب رو در همین تاریخ در بلاگ اسکای پست کردم. متاسفانه در بلاگ اسکای هم همه مطالبم کپی پیست بود ولی خوشبختانه هیچ کدوم از بازدیدکننده ها اگر هم می فهمیدن به روم نمی اوردن (دمشون گرم).
در بلاگ اسکای دیگه از اون کدهای هچل هفت HTML استفاده نکردم و سعی کردم که ظاهر وبلاگ یه ذره سنگین تر باشه! که فکر کنم همین خودش باعث شد دوستان خوبی هم اونجا پیدا کنم مثل سکوت مرگ که البته الان دیگه دات کام شده.
متاسفانه اون موقع که من در بلاگ اسکای بودم مصادف بود با خرابی های متعدد سرور و اکثرا موقع باز کردن وبلاگ های این سرویس پیغام در دست احداث ظاهر می شد! که همین دلیل باعث شد من دوباره به پرشین بلاگ برگردم.
در پرشین بلاگ کارم رو ادامه دادم تا اینکه بلاگ اسکای درست شد من دوباره برگشتم اونجا ولی نتونستم دیگه وبلاگ رو زیاد اپدیت کنم و با غم و اندوه فراوان در زمستان 82 (تاریخ دقیق رو ندارم) مجبور شدم به علت شرکت در کنکور وبلاگ نویسی رو رها کنم؛ البته اون موقع که وبلاگ رو رها کرده بودم هم اونطور که باید و شاید درس نمی خوندم و همون موقع بود که من علائم اعتیاد به اینترنت رو در خودم دیدم!
با درست کردن گروه پاپیون در یاهو که اسمش هم پیشنهاد صاحب گروه جرقه بود تونستم بازم بهانه ای برای وصل شدن به اینترنت پیدا کنم.
بعد از کنکور یعنی در تابستان 83 دوباره رفتم سراغ وبلاگ و گروه رو تقریبا دیگه رها کرده بودم تا اونجایی که هر روز به گروه من ایمیلهای ویروسی ارسال می شد. (الان اسم گروه پاپیون رو به پرشین 6600 تغییر دادم)
بالاخره وبلاگ پاپیون رو در پرشین بلاگ درست کردم ولی دیگه این دفعه اکثر مطالب رو خودم می نوشتم و مطالب کپی رو با ذکر منبع پست می کردم. به این دلیل هم رفتم پرشین بلاگ چون بلاگ اسکای دیگه یوزر جدید ثبت نام نمی کرد و امکان تغییر نام وبلاگ هم در این سیستم نبود. خلاصه قالب پاپیون رو هم از Irantemp گرفتم و دو سه ماهی به هر زوری بود وبلاگم رو به روز نگه داشتم؛ تا اینکه با صفر و یک آشنا شدم، که اون موقع در بلاگر بود ولی الان دات کام شده.
منی که از همون ابتدا دوست داشتم وبلاگم در بلاگر باشه ولی به علت ادیتور ضعیفش ازش استفاده نکرده بودم با دیدن قالب صفرویک تصمیم گرفتم که دیگه برم اونجا! طی مکاتباتی با امید عزیز (صاحب صفرویک) ازش اجازه گرفتم که از قالبش استفاده کنم و اونم این اجازه رو به من داد و من که کنکور رو داده بودم و بیکار، کار کردن روی این وبلاگ رو شروع کردم.
در این مدت سوالات و اشکالات زیادی هم برام پیش می اومد که همه رو با ایمیل از امید می پرسیدم و اونم خوب و کامل جواب سوالای منو می داد. (ازش ممنونم)
سرتونو درد نیارم خلاصه این شد که من به اینجا رسیدم، و قصد هم ندارم که ترکش کنم.
وقتی که نتایج کنکور اعلام شد دیدم فقط انتخاب هفتم که اونم کاردانی عمران درود بود قبول شدم و منی که یک سال دیگه هم واسه کنکور فرست داشتم ظاهرا باید می نشستم و دوباره درس خوندن رو شروع می کردم در حالی که به شدت از درسام مخصوصا دیفرانسیل نفرت داشتم!؛ اما خوشبختانه باز هم لطف خدا شامل حال من شد و با داشگاه مجازی علم و صنعت آشنا شدم و با اینکه روزای آخر و اونم به اصرار پدر و مادرم، ثبت نام کردم و اصلا امیدی هم به قبولی نداشتم، قبول شدم و از شر کنکور خلاص شدم. (خدا رو شکر)

چند روز پیش سری به لینکهای وبلاگم تو بلاگ اسکای زدم و از اینکه هنوز بعضی هاشون مثل شکوفه دارن می نویسن خوشحال شدم و براشون کامنت گذاشتم. هر دختر ایرونی یک شکوفه سیب هم هنوز لینک وبلاگ قبلی من تو وبلاگش هست ولی نمیدونم چرا چند وقتیه دیگه نمینویسه!
در آخر هم پیشنهاد می کنم سری به وبلاگ عاشقانه های نرگس بزنید و مطالبش مخصوصا داستان 21 قسمتی عشقش رو بخونید چون واقعا زیباست و استادانه نگارش شده.

شاد، پیروز و سربلند باشید.
مهرداد رجبی
1383 / 10 / 27

——————————–
About me از این بهتر دیده بودید؟ :d

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

فیلتر شدیم رفت !

نمی دونم شما هم خبر دار شدین یا نه ولی طبق خبر های واصله بلاگر و پرشین بلاگ در آستانه فیلتر شدن هستند!
اورکات هم که دیگه فیلتر شد
نمی دونم دیگه اینترنت در ایران چه معنی داره! شما می دونین؟
دیگه نمیشه اسمش رو گذاشت اینترنت چون به فیلترنت بیشتر شباهت داره!
خواستم بگم اگر احیانا بلاگر فیلتر شد پاپیون بلاگ فیلتر نخواهد شد! چون یه وبلاگ در کاسپین بلاگ دارم که مشغول آماده کردنش هستم تا در صورت قرار گرفتن هرگونه فیلتر روی بلاگر برم اونجا
واقعا که …
——————————–
از دات کام کردن پاپیون بلاگ هم منصرف شدم، دلیلش باشه واسه بعد
تو انجمن مجید آنلاین چند نفر به من گفتن وبلاگم فیلتر شده !!!
آره یا نه؟
(البته جای نگرانی نیست چون سایت مخابرات هم چندی پیش فیلتر شده بود !)

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی

Merry Christmas

سال نو رو به همه هموطنان مسیحی و خارج از کشور به خصوص دوست عزیزم Sylvos
که میدونم این مطلب رو میخونه تبریک میگم و امیدوارم سال خوبی داشته باشند، تعطیلات خوش بگذره

Happy New Year

Dashing through the snow
In a one-horse open sleigh
O’er the fields we go
Laughing all the way;
Bells on bob-tail ring
Making spirits bright
What fun it is to ride and sing
A sleighing song tonight!

O! Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh, hey!
Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh!

A day or two ago
I thought I’d take a ride
And soon Miss Fanny Bright
Was seated by my side;
The horse was lean and lank;
Misfortune seemed his lot;
He got into a drifted bank
And we, we got upsot!

O! Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh, hey!
Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh!

A day or two ago
The story I must tell
I went out on the snow
And on my back I fell;
A gent was riding by
In a one-horse open sleigh
He laughed as there
I sprawling lay
But quickly drove away!

O! Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh, hey!
Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh!

Now the ground is white
Go it while you’re young
Take the girls tonight
And sing this sleighing song;
Just get a bob-tailed bay
two-forty as his speed
Hitch him to an open sleigh
And crack! you’ll take the lead

O! Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh, hey!
Jingle bells, jingle bells, jingle all the way!
O what fun it is to ride,
In a one-horse open sleigh!

به سرم زد حالا که سال میلادی به پایان رسید یه آماری از پاپیون بلاگ بگیرم!
آمار وبلاگ پاپیون در 6 ماهه دوم سال 2004 (از July تا December):

تعداد مطالب وبلاگ: 47 پست
تعداد نظرات: 220 نظر
تعداد لینکها در لینکدونی: 240 لینک
تعداد لینکها در قسمت دانلود نرم افزار: 28 لینک
تعداد لینکها در لینکستان: 62 لینک

———————————————-
متاسفانه سال نو میلادی با مرگ و میر شدیدی شروع شد! امیدوارم به خیر بگذره
سبز و پایدار باشید

منتشر شده در
دسته‌بندی شده در عمومی